ماجرای پسری که در درگیری خونین جان داد
تاریخ انتشار: ۱ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۲۴۵۰۵۹
آفتابنیوز :
رسیدگی به این پرونده از تابستان سال ۱۴۰۰به دنبال وقوع درگیری مرگبار میان اعضای یک خانواده در محله وحیدیه تهران آغاز شد. ماموران بلافاصله رهسپار محل شدند و به تحقیق پرداختند. شواهد نشان می داد پسر جوانی به نام نعیم از ناحیه گردن چاقو خورده و تسلیم مرگ شده است.
جسد با دستور قضایی به پزشکی قانونی منتقل شد و متهم ۲۰ ساله به نام قادر که در محل حضور داشت بازداشت شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی به قتل پسردایی اش اعتراف کرد و در تشریح جزییات ماجرا گفت: من و نعیم هم سن و سال بودیم و از بچگی با هم بزرگ شدیم.ما هیچ اختلافی با هم نداشتیم و من ناخواسته موجب مرگ وی شدم.
متهم ادامه داد:آن روز شوهرخاله و پسرخاله هایم میهمان خانه مان بودند که سر موضوعی باهم درگیر شدیم.درگیری لفظی ادامه داشت تا اینکه انها به سمتم حمله ور شدند و مرا کتک زدند. من هم از ترسم به آشپزخانه دویدم. آنها دنبالم آمدند و درگیری را ادامه دادند. من در یک لحظه چاقوی آشپزخانه را برداشتم و آن را بی هدف بالای سرم چرخاندم که چاقو ناخواسته با پسر دایی ام که در آن دعوا حضور داشت برخورد کرد.
به دنبال اظهارات متهم و بازسازی صحنه جرم،برای وی کیفرخواست صادر و پرونده اش به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد.
وی در حالی از خود دفاع کرد که اولیای دم برای او حکم قصاص خواستند.
دایی وی گفت: من ۱۰ فرزند دارم و قادر پسرکوچکم را از من گرفت. من برای او قصاص می خواهم.
سپس متهم در جایگاه ویژه ایستاد و گفت: من قصد کشتن پسردایی ام را نداشتم. او از برادر به من نزدیک تر بود و من از مرگ او داغدارم.
وی در تشریح جزییات درگیری خونین گفت: آن روز شوهر خاله و پسرخاله هایم که ۶ نفر بودند به خانه مان آمدند و دعوا راه انداختند. آنها یکباره به سمتم حمله ور شدند و مرا کتک زدند .من در یک لحظه به آشپزخانه رفتم و در حالی که گیج شده بودم و سرم پایین بود ضربه ای را با چاقو به بالای سرم زدم که ناخواسته چاقو با پسر دایی ام برخورد کرد و موجب مرگ وی شد.
سپس متهم به درخواست قضات دادگاه،صحنه درگیری را بازسازی کرد و گفت: باور کنید من روی زمین افتاده بودم و در یک لحظه که توانستم بلند شوم چاقو را بالای سرم چرخاندم. من اصلا ندیدم چاقو به چه کسی برخورد کرد.من اگر قصد قتل داشتم در همان اتاق و قبل از اینکه کتک بخورم ضربه می زدم. مرگ پسردایی ام ناخواسته رخ داد و من شرمنده دایی و زن دایی ام هستم.
در پایان جلسه دادگاه قضات وارد شور شدند تا رای صادر کنند.
منبع: سایت رکنامنبع: آفتاب
کلیدواژه: قتل درگیری خونین قصاص دایی ام
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۲۴۵۰۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
علی دایی در خانه خبرنگار ورزشی و مادر ۸۹سالهاش!
علی دایی مرد کارهای نادر و عجیب و غریب است. اگر تا امروز تردیدی بود، دیگر به یقین تبدیل شد که او را نمیتوان پیشبینی کرد.
کسی تا حالا سراغ ندارد که یک اسطوره ورزشی آنهم در رشته فوتبال که حالا دلیل محبوبیتاش در جامعه ایران فقط گل ها و رشادتهایش نیست، اینطور برای تبریک تولد و ملاقات خانواده یک خبرنگار ورزشی، به خانهاش رفته باشد و اینگونه از او بابت زحماتش تجلیل و تقدیر کند.
چنین کاری فقط از یک ستاره پیشبینیناپذیر بر میآید که متوجه همه رویدادها و آدمهای اطرافش هست و به جزییترین مسائل دقت میکند.
صالح محمدرحیمی خبرنگار و عکاس ورزشی با گرایش حوزه پرسپولیس دو دهه است که کار رسانهای میکند و کسی در خانواده بزرگ فوتبال نیست که از علاقه فوقالعاده او به شهریار فوتبال آگاه نباشد.
او سالهاست با علی دایی همراه و همگام است و فراز و نشیب روزگار برای آقای گل پیشین بازیهای ملی فیفا، باعث کاهش این علاقه و دوستی نشده است. حتما اگر مخاطب تابناک بوده اید، تا حالا چندین گفتوگوی اختصاصی و جذاب و پرتیتر صالح محمدرحیمی با دایی را خواندهاید.
صالح به نوعی عکاس اختصاصی علی آقا هم هست و خبرنگار معتمد او محسوب میشود. تابناک هم طی سالیان اخیر رسانه معتمد علی دایی بوده و او حرفهای مهمش را در تابناک به گوش مردم رسانده است و در لحظات سخت و حساس دو سه سال اخیر هم این ارتباط محکم و ناگسستنی ماند.
ظهر امروز اهالی شهرک اکباتان در حال زندگی روزمره و معمولی خود بودند که ناگهان مقابل ورودی بلوک خود، با قد افراشته و لب خندان و برخورد صمیمی علی دایی مواجه شدند.
برخی یادشان رفت نوشابه و خریدهای شان را کنار بگذارند و همانطور کنار دایی ایستادند و عکس یادگاری شان را گرفتند. بچهها از مدرسه برمیگشتند که دیداری تاریخی برایشان رقم خورد. دایی همه سلامها را جواب داد و با حوصله درخواست عکس از همه را در محله یک خبرنگار حرفه ای ورزش قبول کرد.
اما بخش جذاب این ملاقات، داخل منزل صالح رحیمی و در دیدار مادر ۸۹ساله او با علی دایی رقم خورد. انگار مادر و فرزندی پس از سالها همدیگر را میبینند. دایی، سر این مادر که مدتها کسالت و ناخوشی سخت را پشتسر گذاشت، بوسید و دل یک خانواده را شاد کرد و البته احترام متقابلش را به جامعه خبرنگاران و عکاسان ورزشی که طی دههها همراه او در پیروزی و شکست بودند، ثابت کرد.
صالح رحیمی فردا در یادداشتی جداگانه حس خود از این دیدار را به رشته تحریر در خواهد آورد.